تلخ تر...
تلخ تر هم مگر میشود؟!!
وقتی بدانی...
اگر نباشی..
نه شهری بهم ریخته می شود...
و نه آسمانی به زمین دوخته...
اما باز هم لبخند میزنی...
نمیدانم آلزایمر بودی یا عشق! از روزی که مبتلایت شدم..... خود را از یاد بردم...
تلخ تر هم مگر میشود؟!!
وقتی بدانی...
اگر نباشی..
نه شهری بهم ریخته می شود...
و نه آسمانی به زمین دوخته...
اما باز هم لبخند میزنی...
برای من تماشای ماه و ستاره و خورشید کاری بدیع و عاشقانه است...
اما نوازش چهره ی تابناکت اوج لمس این عاشقانه هاست...
اندیشیدن به تو...
رهایی از همه ی حصار های غیبیست...
اندیشیدن به تو...
اوج تلاطم احساس در ماورای مرز سراب است...
به تو می اندیشم چون اندیشیدن به تو...
لمس «عمق احساس» در معنای حقیقی زندگیست...