دلتنگم
من نشاني از تو ندارم،
اما نشاني ام را براي تو مي نويسم:
در عصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار
خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو
کلبه ي غريبي ام را پيدا کن ،
کنار بيد مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهاي رنگي ام!
در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو!
حرير غمش را کنار بزن!
مرا خواهي ديد با بغضي کويري
که غرق عصاره ي انتظار پشت ديوار دردهايم نشسته ....
نظرات شما عزیزان:
.gif)
پاسخ:مرسی ممنونم لطف کردید که از وبلاگم دیدن کردید